کمی اسب باشیم
این یک اعتراض است، یا یک نظر شخصی نمی دانم، اصلاً همان نظر شخصی باشد تا به کسی هم برنخورد؛ قبول دارم که در بسیاری موارد ما آدم ها نیازمند یادگیری هستیم، در ارتباطات روزانه ی مان باید یاد گرفته باشیم که ادب را رعایت کنیم، با دهان باز چیزی نجویم، توی جمع با کسی پج پچ نکنیم و... نوع پیشرفته تر آن هم وجود دارد، در برخورد با دیگر آدم ها شاید باید دست به فن های دیگری هم زد، اما وجود این همه مطلب تحت عنوان شیوه های همسرداری را نمی فهمم، چند روز پیش بود که محض مزاح "ز" برایم فایلی فرستاد، خانم نسبتاً محترم توی فایل صوتی اش داشت با صدای بلند کش داری می گفت:" خانم ها شوهراتونو خـــــــــــــــــــــر کنید، می خواید برید خونه مادرتون؟ خرش کنید، نمی خواید برید خونه مامانش؟خرش کنید؛پول می خواید؟خرش کنید؟" آن قدر به حیوان بیچاره متوسل شد که آخر سر احساس کردم دارم صدای عر عر می شنوم...
بعد نشستم گوشه ای و به مسیر بشریت در عصر مدرنیته فکر کردم! خر کنیم؟ آدم ها را خر کنیم؟ به چه قیمتی؟ تکلیف شعور آدم ها چه می شود؟ به کسی بر نمی خورد؟ راستی اگر قرار است در ارتباطات مان مدام دنبال سیاست بگردیم و مزه مزه کردن حرف های مان، این ارتباط تحت هر عنوانی با هر کسی، چه همسرمان باشد چه دوست دوران دبیرستان، می شود رویش حساب باز کرد؟ می شود در آن راحت بود؟ راحت حرف زد و گاه هارهار خندید؟؟؟