زلف هـندو

شاید شروعی دوباره

۹۹ ۲۱ فروردين

وبلاگ نویسی برایم شبیه معشوقی میماند که گاه از صمیم دلم برای آغوشش تنگ میشود اما جروبحث های گاه و بی گاهش منصرفم میدارد از هرچه نوشتن است، کاش مینوشتم و این درد عمیق چهار ساله ی ننوشتن را درمان می کردم، شاید دوباره و شروعی دیگر... اینجا درست شبیه جهانی دیگر است جهانی که دوستش دارم فارغ از هیاهوهای روزمره، فارغ از هرچه دلگرفته ای است، ورود به بیست و هشت سالگی درد داشت، شاید آنقدر زیاد که ترجیح دادم بیایم و یکبار دیگر وبلاگ نویس باشم تا آن که بنشینم و به بیست و هشت سالگی که گذشت با حسرت بنگرم، برای جاهایی که نرفتم، برای کشف آدم های جدید، برای گپ های دوستانه، برای ایده های نو... کاش دنیا بی رحمانه این سو و آن سوی مان نمی کشید...

۹۹/۰۱/۲۱
فهیمه جاوری